خرداد 96
آتریسا ی قشنگم 4 تا شعری رو که یاد گرفتی هر روز با کلی ذوق و صدای بلند میخونی برامون و بعدش میگی حالا بتنی میخام و منو آرتین و بابایی کلی کیف میکنیم و میخندیم و آرتین خوشحال تر از همه سریع بستنی میاره و دوتایی میخورین ....🍦👫🍦
ظهرا هم که ساعت خواب میرسه با آرتین میرین تو اتاقتون داداشی واست قصه میگه و تو دخمل ناز نازی خونمون تو بغلش خوابت میبره و داداشی شیطون و بلا کلی ازت عکس میندازه با موبایلش و عصر تا از خواب بیدار میشم با ذوق میاره میگه : مامان ببین آتریسا رو امروز هم خوابوندم وازش عکس گرفتم ...
خدایا سپاسگزارم ازت بابت این فرشته های ناز آسمونیت 💋🙏💋
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی